یاد خدا و نشانه هشتم ذاکران

گریه ‏هاى طولانى

    حضرت على« علیه ‏السلام » در ادامه خطبه‏ اش (درباره اهل ذکر)فرمود :

«و جرح…طول البکاء عیونهم»۱: گریه‌هاى بسیار چشمهایشان را مجروح ساخته‌است.

البته گریه هم انواعى دارد:

۱ـ گریه بر گناه

ممکن است گریه انسان به خاطر از دست دادن چیزى و یا ارتکاب گناهى باشد که این اشکها در حقیقت بر اثر حزن و اندوه بر گذشته تأسف بار است که از چشم انسان جارى مى‌شود و بسیار ارزشمند است؛ چنانچه رسول خدا « صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏ آله » مى‏‌فرماید:

    «طوبى بصوره نظرالله ءالیها تبکى عن ذنبٍ فى خشیه اللّه‏ عزوجلّ»۲: خوشا چهره‌‏اى که خداوند به آن مى‌‏نگرد در حالى که از ترس خدا بر گناهى که کرده مى‏‌گرید و جز او کسى از آن گناه آگاه نیست.

۲ـ گریه بر فرصت‌هاى از دست رفته

امیر مؤمنان حضرت علی « علیه ‏السلام » فرمود:

    «من کرم المرء بکائُهُ على ما مَضى من زمانه»۳: گریستن آدمى بر زمان از دست رفته‏‌اش نشانه بزرگى (و عظمت) اوست.

۳ـ گریه از ترس خدا

رسول خدا « صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله » درباره کسى که خدا را یاد مى‏‌کند و از خوف او گریه مى‌‏کند فرمود:

«اَلا من ذَرفَتْ عیناهُ من خشیه اللّه کان له بکل قَطرهٍ قَطِرتْ من دموعه قصرٌ فى الجنّه مکلّل بالدّر و الجَواهِرِ فیه ما لا عینٌ رأت و لا اذنٌ سمعَت و لا خَطَر على قلب بشر»۴: بدانید هر کس چشمانش از ترس خدا اشک ریزد در برابر هر قطره اشک او کاخى مروارید و جواهر نشان در بهشت براى او است. در آن کاخ چیزهایى است که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به ذهن هیچ بشرى نرسیده است.

۴ـ گریه شوق

    گاهى گریه بر اثر شوق و محبت زیاد مى‌‏شود. وقتى انسان به یاد محبوب خودش مى‌‏افتد بى‌‏اختیار اشکش جارى مى‏‌شود.

ممکن است روایتى که در آن تعبیر «البکاء للّه» (گریه براى خدا) آمده است به این معنى باشد؛ چنانچه پیامبر
خدا« صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله » فرمود:

    «اوصیک یا على فى نفسک بخصالٍ فاحفظها اللّهم أعنه… و الرابعه البکاء للّه یُبنى لکلّ دمعهٍ بیتٌ فى الجنّه»۵: اى على به تو درباره خودت به داشتن خصلت‌هائى سفارش مى‌‏کنم، آنها را حفظ کن، بار خدایا على را کمک کن… چهارم گریستن براى خدا است که در برابر هر قطره‌‏اى از آن خانه‌‏اى در بهشت براى تو ساخته مى‌‏شود.


۱- نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه۲۲۲.

۲- ری شهری، محمدی، میزان ‏الحکمه (مترجم)، ۱۳۷۷ش، ج۲، ب ۳۷۹ ح ۱۸۳۰.

۳- همان، ۱۸۳۸.

۴- همان، ح۱۸۳۲.

۵- همان، ح۱۸۲۹.

نوشته‌های مشابه