نشانه دهم: «شوق لقاء اللّه»

(قسمت دوم)

آنها (که شوق آخرت دارند) کسانى هستند که در میدان عمل نیز موفق‌اند؛چنانچه امیرمؤمنان (علیه ‏السلام) درباره آنها فرمود:

«… و یعمل الأعمال الصالحهَ و هو على وَجلٍ یُمسى و همّه «الذکر» یبیتُ حذرا و یُصبح فَرِحا، حذرا لما حُذِّر من الغفله و فرحا بما أصاب من الفضل و الرحمه إِن إِستصعب علیه نفسه فیما تکره لم یعطها سؤلها فیما تحبّ، قرّهُ عینه فیما لا یزول وَ زهادتُه فیما لا یبقى، یمزج الحلم بالعلم، والقول بالعمل تراه قریبا اَمَلُه، قلیلاً زَلَلُه خاشعا قَلبُه، قانعهً نفسه منزورا اکله، سهلاً أمره، حریزا دینُهُ، میتهً شهوتُه، مکظوما غیظُه، الخیرُ منه مأمولٌ والشرّ منه مأمون إِن کان فى الغافلین کُتبَ فى الذاکرین، و ان کان فى الذاکرین لم یُکتب من الغافلین یَعْفُو عمن ظلمه و یُعطى من حرمه و یَصِلُ من قطعه، بعیدا فُحشه، لینّا قوله، غائبا منکرُه، حاضرا معروفه، مقبلاً خیرُه مدبرا شرُّه، فى الزلازلَ و قوُر و فى المکاره صبور و فى الرخاءِ شکورٌ، لا یحیف على من یُبغض و لا یأثم فیمن یُحبّ یعترف بالحق قبل أن یُشهد علیه یُضیعُ ما استُحفظِ و لا ینسى ما ذُکِّر..»۱؛ اعمال نیک را انجام مى‏‌دهد در حالیکه ترسان است؛ روز را شام مى‌‏سازد و همّش سپاسگزارى است؛ شب را به روز مى‌‏آورد و تمام فکرش یاد خدا است؛ مى‌‏خوابد اما ترسان است و بر می‌خیزد در حالى که شادمان است. ترس از غفلت و شادمانى او به خاطر فضل و رحمت است که به او رسیده است. هر گاه نفس او در انجام وظائفى که خوش ندارد سرکشى کند او هم از آنچه دوست دارد محرومش مى‏‌سازد.

روشنى چشم او در چیزى است که زوال در آن راه ندارد، و بى‌علاقه‏‌گى و زهدش در چیزى است که باقى نمى‏‌ماند، علم و حلم را به هم آمیخته و گفتار را با کردار هم‌آهنگ ساخته.او را مى‏‌بینى در حالى که آرزویش نزدیک، لغزشش کم، قلبش خاشع، نفسش قانع، خوراکش اندک، امورش آسان دینش محفوظ، شهوتش مرده و خشمش را فرو خورده است.

همگان به خیرش امیدوار و از شرش در امان‏اند. اگر در میان غافلان باشد، جزو «ذاکران» محسوب مى‌‏گردد، و اگر در میان ذاکران باشد جزو غافلان محسوب نمى‌‏شود. ستمکار (پشیمان) را مى‌‏بخشد، و به آنکه محرومش ساخته عطا مى‏‌کند؛ با آنکس که پیوندش را قطع کرده مى‏‌پیوندد؛ از گفتار زشت و ناسزا بر کنار است؛ گفته‏‌هایش نرم، بدی‌هایش پنهان و نیکی‌هایش آشکار است، نیکى‏‌هایش رو کرده و شرّش رخ برتافته است؛ در شدائد و مشکلات خونسرد و آرام، در برابر ناگواریها شکیبا و بردبار، و در موقع نعمت و راحتى سپاسگزار است. نسبت به کسى که دشمنى دارد، ظلم نمى‏‌کند و بخاطر دوستى با کسى مرتکب گناه نمى‏‌شود. پیش از آنکه شاهد و گواهى بر ضدش اقامه شود خود به حق اعتراف مى‏‌کند. آنچه را به او سپرده‌‏اند ضایع نمى‏‌کند و آنچه را به او تذکر داده‌‏اند به فراموشى نمى‌‏سپارد..

طبق این سخن امیرمؤمنان (علیه‌‏السلام) و نیز امام رضا (علیه‌‏السلام) که در قسمت اول گذشت براى ذکر و ذاکران نشانه‌‏هاى روشنى وجود دارد که هر انسان عاقل و فهمیده‌‏اى مى‏‌تواند با مطالعه آنها و بررسى وضعیت خودش، به راحتى تشخیص دهد که آیا ذکر او، یک ذکر واقعى است یا نه، و آیا او حقیقتا ذاکر خدا است یا اینکه در خطا بسر مى‌‏برد. امید است با این معیارها بتوانیم خودمان را دریابیم و در زمره ذاکران واقعى قرار گیریم انشاء الله.


(۱) نهج خطیبه / ۱۹۳.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *