اهل ذکر

(قسمت اول)

اهل ذکر چه کسانى هستند؟

    «و ما أرسلنا من قبلک الّا رجالاً نوحى إلَیهم فاسئلوا أهل الذّکر إِن کنتم لا تعلمون بالبینات والزُّبُرِ و أنزلنا ءالیکَ الذکّر لتبیّن للناس ما نزّل إِلیهم و لعلّهم یتفکّرون[۱]؛ و پیش از تو، جز مردانى که به آنها وحى مى‏‌کردیم نفرستادیم، اگر نمى‏دانید از اهل ذکر بپرسید (تا تعجب نکنید از اینکه پیامبر اسلام از میان همین مردان برانگیخته شده است). (از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند) و ما این «ذکر» (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه را به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شاید اندیشه کنند.

اقوال در مسئله

    در اینکه منظور از اهل «ذکر» در این آیه و آیه ۷ سوره انبیاء[۲] چه کسانى هستند، أقوالى هست:

قول اوّل

     منظور از «اهل ذکر» اهل کتابهاى آسمانى است[۳].که از معانى و مطالب آن کتابها اطلاع داشتند.[۴]و یا فقط اهل کتاب از آنها مى‏‌باشند و علت ارجاع مشرکان به أهل کتاب این بوده است که آنها مشرکان را در دشمنى و عداوت با پیامبر (صلّى‌‏ الله ‏علیه ‏و‏آله) یارى کردند؛ حتى در بعضى از موارد در جهت مقابله با آن حضرت با یکدیگر مشورت مى‏‌کردند. خداوند متعال از آنها خواسته است در این مسئله به اهل کتاب که مورد احترام مشرکان بودند مراجعه نمایند تا توضیحات لازم را از آنها بگیرند؛ چرا که یهود و نصارى به این مطلب اعتقاد داشتند که پیامبران الهى از جنس بشر بوده‌‏اند؛ لذا خود را موظف مى‏‌دانستند که در این زمینه‏ حقیقت را بیان کنند. بسیارى از مفسران این قول را انتخاب کرده‌‏اند.[۵]

    بنابراین قول، «ذکر» بمعنى «کتابهاى آسمانى» سابق و یا بطور خاص «تورات و انجیل» خواهد بود، چرا که همه کتابهاى آسمانى در برگیرنده مواعظ و تنبیه غافلان است و نیز زمینه ساز یاد خدا و مسائل مربوط به آخرت.

قول دوم

    منظور از «اهل ذکر»، امامان معصوم (عیهم السلام) مى‌‏باشند که در بعضى از روایات به جاى ائمه (علیهم السلام)، تعبیر اهل بیت محمد (صلّى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله) و در بعضى دیگر آل محمد (صلّى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله) به کار رفته که منظور از همه آنها با توجه به تعبیر «ائمه»، آن بزرگواران (دوازده امام) مى‏‌باشند؛ بنابراین قول، در اینکه منظور از «ذکر» چیست، احتمالاتى مطرح است:

   ۱. منظور از «ذکر» قرآن می‌‏باشد؛ چنانچه امام باقر (علیه ‏السلام) در تفسیر آیه مورد بحث فرمود:

«الذّکر القرآن و آل الرسول (صلّى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله) اهل الذکر و هُمُ المسئولون»؛ ذکر قرآن است و اهل بیت رسول خدا (صلّی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله) «اهل ذکر» و آنها همان کسانى هستند که از آنها سؤال مى‌‏شود.[۶]

    امام صادق (علیه ‏السلام) در این باره مى‌‏فرماید:

«الکتاب الذکر و اهله آل محمد (صلّى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله) أَمرَهم اللّه عزوّجل بسؤالهم و لَم یؤمروا بسؤال الجهال و سمّى اللّه عزوجل القرآن ذکرا»؛ کتاب (قرآن) ذکر است و اهل ذکر، اهل بیت حضرت محمد (صلّى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله)؛ که خداوند متعال به مردم دستور داده است از آنها سؤال کنند و به آنها (مردم) فرمان نداده است که از افراد جاهل و ناآگاه سؤال کنند و خداوند متعال، قرآن را ذکر نامیده است.[۷]

   ۲. منظور از «ذکر»، وجود مبارک حضرت رسول خدا (صلّى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله)‌مى‏‌باشد؛ در این باره در روایتى از امام باقر (علیه ‏السلام) که در تفسیر آیه مورد بحث وارد شده آمده است:

قال رسول الله (صلّى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله): «الذکر أَنَاء وَ الأئمه(علیهم السلام) اهل الذکر»[۸]؛ «ذکر» من هستم، ائمه (علیهم السلام) «اهل ذکر» هستند.

امام صادق (علیه ‏السلام) ذیل آیه «و انّه لذکر لک و لقومک فسوف تسئلون»، فرمود: «فرسول اللّه‏ (صلّى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله » الذکر و اهل بیته المسئولون و هم اهل الذکر»؛ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، ذکر است و اهل بیت او مسئول‌‏اند و «اهل ذکر» آنها هستند.[۹]

 امام رضا (علیه‏ السلام) نیز در این باره که منظور از «ذکر»، حضرت رسول (صلّى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله) مى‏‌باشد، به آیه‌‏اى از قرآن استناد کرده، فرمود: «الذکر رسول اللّه (صلّى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله) و نحن اهله و ذلک بُیِّن فى کتاب اللّه عزوجل حیث یقول فى سورهِ الطلاق: «فاتقواللّه یا اولى الألباب الذین امنوا قد انزل اللّه إِلیکم ذکرا رسولاً یتلو علیکم آیات الله مبیّنات[۱۰]»[۱۱]؛ «ذکر»، رسول خدا (صلّى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله) مى‌‏باشد و ما اهل آن ذکر هستیم و این مطلب در کتاب خداوند متعال بیان شده آنجا که فرمود: «پس از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید اى خردمندانى که ایمان آورده‏‌اید؛ زیرا خداوند چیزى را که مایه تذکّر است بر شما نازل کرده، رسولى به سوى شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت مى‌‏کند.

نکته:

    وجه تعبیر «ذکر» درباره رسول خدا (صلّى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله) در قرآن ممکن است به این خاطر باشد که حرکات و سکنات آن حضرت و نیز گفتار و بیانش همه و همه بیدارگر، روشنگر و یادآور خدا و عالم آخرت است؛ چنانچه در سوره طلاق بعد از به کار بردن این عبارت درباره ایشان فرمود: او آیات روشن خدا را بر شما تلاوت مى‌‏کند.

و شاید هم از باب «زیدٌ عدلٌ» باشد؛ یعنی آن حضرت تجسم ذکر هستند؛ چنانچه در زبان فارسى هم مى‌‏گوئیم: فلانى مجسمه تقوى است.


[۱] . سوره نحل، آیه۴۳و۴۴.

[۲] . و ما ارسلنا قبلک الّا رجالاً نوحى ءالیهم فأسئلوا اهل الذکر أن کنتم لا تعلمون

[۳] . فخر الدین رازی، ابوعبد الله محمد بن عمرتفسیر مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر)، ۱۴۲۰ق، بیروت، دار احیاء، ج۲، ص۲۱۱. 

[۴] . همان.

[۵] . مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج ۱۱ ص ۲۴۱.

[۶] . العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، تصحیح رسولی محلاتی، ۱۴۱۵ق، ج ۳ ص ۵۵ ح ۸۷.

[۷] . العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، تصحیح رسولی محلاتی، ۱۴۱۵ق، ج ۳ ص ۵۷ ح ۹۷.

[۸] . کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱۴۰۷ق، تهران، الاسلامیه، ج۱، ص۲۱۰.

[۹] . العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، تصحیح رسولی محلاتی، ۱۴۱۵ق، ج ۳ ص ۵۶ ح ۹۲.

[۱۰] . سوره طلاق، آیه۱۰.

[۱۱] . العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، تصحیح رسولی محلاتی، ۱۴۱۵ق ج ۳ ص ۵۷ ح ۹۸.



نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *