یادلفظی وزبانی خدا

درخواست معصومین علیهم السلام از خداوند متعال

حضرت على « علیه‏ السلام »:

«واجعل لسانى بذکرک لهجا…»: خدایا زبانم را به یادت گویا ساز.

«لَهِجَ به» یعنى حرص و علاقه شدید به آن پیدا کرد. ظاهرا همین معنى سبب
شده است که «لهج» به معنى «خسته نشدن» نیز استعمال شود؛ بنابراین آنچه امیر
مؤمنان « علیه‏ السلام » در جمله فوق از محضر ربوبى مسئلت نموده، «ذکرى» است که
همراه با علاقه و میل شدید و بدون احساس خستگى باشد.

نکته:

از این فراز دعاى کمیل استفاده مى‏شود که بهترین حالت‏ها براى ذکر «لفظى و
زبانى» آن است که با علاقه و شوق شدید همراه باشد و اینکه این زمینه و شیرینى
در یاد خداوند متعال وجود دارد که انسان از اشتغال به آن و استمرارش احساس
خستگی نکند

معصومین(ع) به ما نیز یاد داده‏ اند که توفیق آن را از خدا بخواهیم،

«… واجعل النور فى بصرى والیقین فى قلبى و ذکرک باللیل و النهار على لسانى»:

خدایا در چشمم نور و در دلم یقین و ذکر شبانه روزى‏ ات را بر زبانم قرار ده.(۱)

نکته:

از دعاى فوق استفاده مى‏شود که یاد خدا آن قدر مطلوبیت دارد که حتّى اگر زبان
انسان شب و روز به آن مشغول گردد سزاوار است و این خود، توفیقى است که
انسان فقط به لطف و عنایت حق تعالى به آن دست مى‏ یابد.

چه خوب است که سخن انسان «ذکر» باشد

لذا معصومین علیهم السلام فرموده ‏اند در دعاى سفر بگوئیم:

«اللّهم أجْعَل مَسیرى عِبَرا و صَمْتى تفکّرا و کلامى ذِکرا»:

خدایا سفر مرا وسیله عبرت و سکوتم را تفکّر و سخنم را یاد (خودت) قرار
ده.(۲)

ممکن است منظور این باشد که انسان باید کوشش کند تا در هر شرایطى از
سخن بیجا و غیر لازم پرهیز نماید و این با امر به معروف و نهى از منکر و ارشاد
دیگران و هر سخنى که به نحوى رضایت خدا در آن مطرح است منافاتى ندارد؛ چرا
که‏ این گونه مطالب که به خاطر خدا و انجام وظیفه انجام مى‏ گیرد نیز مى‏تواند به
نوعى یاد خدا محسوب شود و لذا پیامبر اسلام« صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله » که بهترین کارش هدایت


(۱) مفاتیح الجنان، دعاى بعد از نماز امام جواد(ع).

(۲) همان مدرک دعاى سفر…


مردم بود مى‏فرماید:

«إنَّ اللّه أمرنى ان یکون نطقى ذکرا و صمتى فکرا و نظرى عبره»:

خداوند متعال مرا فرمان داده است که سخنم یاد (خدا) و سکوتم تفکر و نگاهم
نگاه عبرت باشد.(۱)

امیر مؤمنان على« علیه‏ السلام » فرمود:

«طوبى لمن صمت الّا عن ذکر الله»: خوشا به حال کسى که جز از یاد خدا لب فرو
بندد.(۲)

در مجمع البحرین آمده است: و فى الحدیث:

«اولیاء اللّه تکلموا فکان کلا مهم ذکرا»: اولیاء خداسخن گفتند و سخن آنها «ذکر» بود.

و منظور از «ذکر» در جمله فوق ذکر لفظى (و قولى) است.(۳) بنابراین ممکن
است انسان به جائى برسد که هر سخنى که از او صادر مى‏شود به نوعى «ذکر خدا»
محسوب گردد.


(۱)میزان الحکمه ب ۱۳۲۹ ح ۶۳۴۰

(۲) همان مدرک ب ۱۳۲۹ ح۶۳۴۱

(۳) مجمع البحرین طریحی ج ۳ لغت ذکر

نوشته‌های مشابه