یادخدا
ـ اشتغال زبان به ذکرخدا
امام على« علیه السلام » فرمود:
«لسان البَّرِ مسْتَهرٌ بالذکر»: زبان شخص نیکوکار به ذکر (خدا) بیدار (و گویا)
است.(۱)
«سهر» به معناى بیدارى در کل شب و یا مقدارى از آن است و ظاهرا اینجا
منظور این است که زبان شخص نیکوکار از ذکر خدا باز نمى ماند.
۳ـ لسان ذاکر:
رسول خدا« صلى الله علیه وآله » فرمود:
«من اُعطِى لسانا ذاکرا فَقَد اُعْطىَ خیرَ الدنیا و الآخره»: کسى که «زبان ذاکر» به او
إعطا شده در حقیقت خیر دنیا و آخرت به او داده شده است.(۲)
«ذکر قلبى خداوند متعال»
خداوند متعال مى فرماید:
«واذکر ربّک فى نفسک تضرّعا و خیفهً و دون الجهر من القول بالغدّو و الآصال و لا
تکن من الغافلین»:
پروردگارت را در دل خود از روى تضرع و خوف و با کلام و سخن آهسته و آرام
(۱) میزانالحکمه باب ۱۳۳۴ ح ۶۳۶۱، به نقل از غرر الحکم: ۷۶۱۷.
(۲) وسائل الشیعه ابواب الذکر ج ۴ باب ۵ ح ۲.
صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان مباش.(۱)
همان طور که قبلاً بیان شد صدر آیه فوق ما را به یاد خدا در دل فرا مى خواند و
ظاهر آیه به جهت تقدیم «ذکر قلبى» بر «ذکر لفظى و زبانى» نشانگر اهمیت و برترى
اوّلى بر دومى است.
«نفس» از آن کلماتى است که باید در معنى آن دقت بیشترى نمود و ظاهرا اینجا
منظور همان «نفس ناطقه قدسیه» باشد که امیر مؤمنان« علیه السلام » بعد از آنکه نفس
انسانى را به چهارقسم (۱ـ نفس نامیه نباتیه ۲ـ نفس حسیّه حیوانیه ۳ـ ناطقه قدسیّه ۴ـ
نفس کلّى الهى) تقسیم مىکند، درباره قسم سوم مى فرماید: قواى نفس ناطقه
قدسیه پنج چیز است که عبارتند از:
فکر، ذکر، علم، حلم و نباهت؛ و این نفس شبیه ترین چیز به نفس فرشتگان
است.(۲) طبق این بیان (که «ذکر» از قواى نفس شمرده شده است) به نظر مىرسد
منظور از نفس همان قلب باشد؛ زیرا خداوند متعال در قرآن قلب را جایگاه ذکر
معرفى فرموده است:
«… و لا تطع من أغفلنا قلبه عن ذکرنا»:
و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساخته ایم اطاعت مکن.(۳) بنابراین
«قلب» و «نفس» به یک معنا خواهند بود.
علامه طباطبائى (قدس سره )با استدلال به آیاتى که متضمن اسناد کسب و اکتساب به
قلب است مى فرماید:
(۱) اعراف / ۲۰۵.
(۲) مجمع البحرین.
(۳) کهف / ۲۸.
«چون کاسب و مکتسب خود انسان است، لذا این موارد بر این معنى گواهى
مى دهند که منظور از قلب همان انسان به معناى نفس و روح مىباشد.(۱)
چنانچه خود نفس، به معنى روح و بمعنى «ذات و عین چیزى» به کار رفته
است،(۲) پس همه اینها در حقیقت یک چیز هستند و به اعتبارات مختلف
نام هایشان فرق مىکند.
بدون شک این ذکر یک ذکرواقعى و حقیقى است و از نظر رتبه بالاتر از ذکر
لفظى مىباشد.
(۱) المیزان ج ۲ص ۲۲۳
(۲) معجم الفروق اللغویه ابی هلال عسکری و…ص ۵۱۹ ش ۲۱۰۱